به همین سادگی

آمده ام که باشم در این دنیای یادها و فراموشی ها آمده ام که خوانده شوم دیده شوم دوست بدارم و دوست داشته شوم من برای همراهی آمده

به همین سادگی

آمده ام که باشم در این دنیای یادها و فراموشی ها آمده ام که خوانده شوم دیده شوم دوست بدارم و دوست داشته شوم من برای همراهی آمده

ایجاد انگیزه شدیم... کار می‌کنیم!

ما یه سری جلسات داریم با نام اتاق فکر.نه که فکر کنید همون اتاق فکر معروف یا یه چیزی توی مایه های اونه نه. این  جا ما یه آقای دکتر را آوردیم که برامون فکر کنه و البته از ما هم فکر بخواد و خدا می دونه که واقعا این اتفاقات می افته یا نه. اما مطلب مهم اینه که دیروز در همین جلسه بالاخره بعد از ماه ها بی حوصله گی و بی کاری جرقه ای در ذهنم زد که باید کار کرد و دلم به حال مدیرم سوخت که کار مهمی رو به دست من داده که تقریبا برای سازمان سرنوشت سازه و من...نعوذبالله.

شاید تا امروز نبودن کار خاصی توی واحد، امید نداشتن به کسب درآمد بیشتر برای سازمان یا بیحوصلگی و رخوت خودم باعث شده بود این چند مدت رو تو خماری به سر ببرم تا حدی که حتی نامه ها و روزنامه ها روی میزم تلنبار شده و حوصله بایگانی کردنشون رو نداشتم(البته این وبگردی و وب خوانی هم بی تاثیر نبوده) اما از امروز می خوام به اعتماد مدیر محترم جواب بدم و برم دنبال رسالتم.باشد که رستگار شوم.

امروز دیگه روز کاره.کار.

 

  

نظرات 2 + ارسال نظر
X .:. دختر برفی .:. X سه‌شنبه 27 آذر 1386 ساعت 09:32 http://dokhtarebarfi.blogsky.com

ایشالله حوصلت بیاد سر جاش :)

شیلا چهارشنبه 28 آذر 1386 ساعت 10:39 http://godscourtyard.blogfa.com

سلام
خوش اومدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد